افسردگی، اختلال یا بیماری
افسردگی در واقع یک اختلال روانی است و در کتب تشخیصی، به نام اختلال افسردگی اصلی شناخته میشود. این اختلال با وجود موقتی بودن حالات افسردگی که در طول زندگی هر فرد ممکن است رخ دهد، تفاوت دارد. افسردگی اصلی به یک وضعیت پایدار و مداوم از افسردگی اشاره دارد که به طور معمول به مدت دست کم دو هفته یا بیشتر ادامه دارد و تأثیرات مختلفی بر زندگی فرد میگذارد.
به عبارت دقیقتر، اختلال افسردگی اصلی یک بیماری روانی است که با علائم و نشانههایی همچون افت انرژی، احساس ناامیدی، اختلال در خواب و تغییرات در وزن همراه است. این اختلال میتواند تأثیرات جدی بر کیفیت زندگی فرد داشته باشد و نیاز به تشخیص و درمان حرفهای دارد.
اختلال افسردگی اساسی
افسردگی اساسی به عنوان یکی از انواع اختلال افسردگی مطرح است و به طور رسمی به نام “اختلال افسردگی اصلی شناخته میشود. این اختلال افسردگی به عنوان یک وضعیت روانی مزمن تعریف میشود که با علائم و نشانههایی شدید از افسردگی و ناامیدی همراه است. در مواردی، فرد افسرده ممکن است هذیان بگوید یا چیزی ببیند و بشنود که دیگران قادر به شنیدن و دیدن نیستند(توهم). بعضی از بیماران، به نوعی افسردگی بازگشتی، دچار هستند فرد، دورههایی از افسردگی را تجربه میکند که ممکن است بین هر دوره، سالها فاصله باشد. اختلالات افسردگی میتوانند تأثیراتی بسیار منفی بر شخصیت فرد، کار، درآمد مالی، زندگی تحصیلی و نیز وضعیت خواب، عادتهای غذایی و حتی سلامت عمومی او داشته باشد. در صورت مشاهدهٔ نشانهها و عوارض، مراجعهٔ بهموقع به روان پزشک و روانشناس بالینی را به امری ضروری تبدیل میکند
علت اختلال افسردگی اساسی
علت اختلال افسردگی اساسی چندان مشخص نیست و به عنوان یک ترکیب پیچیده از عوامل ژنتیکی، زیستی، محیطی و روانی توضیح داده میشود. در زیر، تعدادی از عوامل مهم که مرتبط هستند آورده شده است:
۱. عوامل ژنتیکی:
افرادی که تاریخچه خانوادگی افراد مبتلا به افسردگی دارند، احتمال ابتلا به این اختلال را بالاتر دارند. ژنتیک میتواند نقشی در انتقال تمایل به افسردگی داشته باشد.
۲. عوامل زیستی:
تغییرات در عملکرد مغز، نوارهای هورمونی، و عوامل بیوشیمیایی مغزی ممکن است در افسردگی نقش داشته باشند. علل مشکلات بیوشیمیایی مغز هنوز به طور دقیق مشخص نشدهاند.
۳. تغییرات هورمونی:
تغییرات در هورمونهای مغزی، به ویژه سرتونین و نوراپینفرین، میتوانند در ایجاد اختلال افسردگی نقش داشته باشند.
۴. عوامل محیطی:
رویدادها و فشارهای محیطی مثل اتفاقات ناگوار، فشار کاری، مشکلات مالی، و مشکلات خانوادگی میتوانند به افزایش احتمال ابتلا به افسردگی کمک کنند.
۵. فشار روانی:
تجربه رویدادهای روانی ناگوار مثل از دست دادن یا تغییرات مهم در زندگی میتواند اختلالات افسردگی را تشدید کند.
۶. بیماریهای فیزیکی:
برخی بیماریهای فیزیکی مانند بیماریهای قلبی، دیابت، و سرطان ممکن است به عنوان عوامل مؤثر در افسردگی ظاهر شوند.
از علائم تا تشخیص اختلال
علائم و نشانهها ممکن است برای هر فرد متفاوت باشند و درجه شدت آنها نیز متفاوت است. اما برخی از نشانههای معمول این اختلال شامل:
علائم:
- حالت افسرده: افزایش حالت افسرده، احساس ناامیدی، و کاهش لذت در فعالیتهای روزمره.
- افت انرژی:کاهش سطح انرژی و انگیزه برای انجام کارها.
- خواب نامنظم: مشکلات خواب مثل بیداری زودهنگام، خواب در طول روز، یا خواب طولانی مدت.
- تغییرات وزن: افزایش یا کاهش وزن بدون تلاش آگاهانه برای لاغری یا چاقی.
- افکار منفی:افکار منفی، خودانتقادی بیش از حد، و احساس بیارزشی.
- کاهش تمرکز:مشکلات در تمرکز، تصمیمگیری و اجرای وظایف روزمره.
- احساس گناه: احساس گناه و خودانتقاد به شدت.
- مشکلات جسمی:درد و مشکلات جسمی مانند سردرد یا مشکلات گوارشی.
- مشکلات اجتماعی: انزوا، احساس تنهایی، و کاهش علاقه به فعالیتهای اجتماعی.
- انتظارات پایین: انتظارات پایین از زندگی و احساس بیامیدی درباره آینده.
تشخیص:
تشخیص افسردگی نیاز به ارزیابی تخصصی از سوی پزشک یا متخصص روانشناسی دارد. پزشک ممکن است از سوالات مربوط به تاریخچه روانی، نشانهها، و علائم جسمی استفاده کند. همچنین، آزمایشهایی نیز ممکن است انجام شود تا اطمینان حاصل شود که علل جسمی، مانند مشکلات تیروئید یا سایر بیماریها، در پس آن نیستند. تصور میشود که عوامل ژنتیکی، محیطی، و فاکتورهای روانشناسی عامل اصلی ابتلا به افسردگی هستند. همچنین، عواملی مانند سابقهٔ خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، داروهای روانپزشکی، مشکلات مزمن سلامتی، و مصرف مواد مخدر، میتوانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند.
تشخیص افسردگی بر اساس تجربیات گزارششدهٔ فرد و بررسیهای وضعیت شناختی صورت میگیرد و هیچ تست آزمایشگاهی برای تشخیص سریع آن وجود ندارد. اما در مواردی، آزمایشهایی برای رد حالات فیزیکی خاصی که ممکن است نشانههای مشابهی را به وجود آورند انجام میگیرد.
تفاوت میان افسردگی و غم که بخشی از زندگی عادی و خفیفتر است، وجود دارد. مبتلایان به افسردگی معمولاً با استفاده از روان درمانی و داروهای ضد افسردگی تحت درمان قرار میگیرند. درمان بهوسیلهٔ داروها مؤثر بهنظر میرسد؛ اما تأثیر آن ممکن است فقط در حالات حاد احساس شود. دارو درمانی فقط برای رساندن بیمار به حالت پایدار و پایا میتواند مفید باشد و حتماً نیاز به رواندرمانی توسط روانشناس متخصص است. استفاده بلندمدت از دارو بدون رواندرمانی با شکست درمان مواجه خواهد شد، اما تأثیر آن بر احتمال خودکشی قطعی نیست.
مشاورههای درمانی نیز بهصورت رفتار درمانی شناختی و درمانی فردی انجام میشود. در صورتی که روشهای نامبرده تأثیرگذار نباشند، شوک درمانی ممکن است امتحان شود و در مواردی که خطر صدمهرسانی به خود وجود دارد، ممکن است بر خلاف تمایل فرد، او را بستری کنند.
غربالگری و پیشگیری:
غربالگری و پیشگیری میتواند به بهبود کیفیت زندگی و جلوگیری از تشدید و تکرار حالتهای افسردگی کمک کند. در این راستا:
۱. آگاهی از علائم:
شناخت علائم افسردگی و توجه به تغییرات در حالت روحی، احساسات، و رفتار میتواند افراد را در جلوگیری از پیشرفت افسردگی یاری دهد.
۲. تغذیه سالم:
مطالعات نشان میدهد که تغذیه مناسب و متوازن میتواند بر روی سلامت روحی تأثیر گذار باشد. مصرف مواد غذایی حاوی ویتامینها و مواد معدنی، به خصوص اسیدهای چرب امگا-۳، میتواند مفید باشد.
۳. ورزش و فعالیت بدنی:
فعالیتهای ورزشی به عنوان یک روش طبیعی برای افزایش سطح اندورفین (هورمون خوشحالی) شناخته میشود. حداقل ۳۰ دقیقه ورزش در روز میتواند به بهبود حالت روحی کمک کند.
۴. مدیریت استرس:
یادگیری تکنیکهای مدیریت استرس، از جمله تمرینات تنفسی، مدیتیشن، یا یوگا، میتواند به کاهش تأثیرات منفی استرس بر روحیه کمک کند.
۵. حمایت اجتماعی:
حفظ ارتباطات اجتماعی و حضور در محیطهای پشتیبانی میتواند از افسردگی جلوگیری کند. صحبت با دوستان یا خانواده و به اشتراک گذاری احساسات میتواند تجربیات روانی را تسهیل کند.
۶. خواب به موقع:
حفظ الگوی خواب منظم و کافی نیز برای جلوگیری از افسردگی اهمیت دارد.
۷. مراقبت از سلامت روحی:
مشاوره روانشناختی و پشتیبانی از تخصصیترین افراد میتواند در پیشگیری از افسردگی و مدیریت آن مؤثر باشد. پیشگیری از افسردگی به عنوان یک رویکرد چندفرهنگی و چندتخصصی نیازمند هماهنگی بین اقدامات خود مراقبتی و پشتیبانی اجتماعی است. برای تشخیص دقیقتر و مدیریت مناسب، مشاوره با تخصصیترین حرفهای مثل روانشناس یا روانپزشک مفید است. ترکیب درمانهای مختلف مانند مشاوره روانشناختی، داروها، و تغییرات در سبک زندگی ممکن است برای مدیریت اختلال افسردگی اساسی مورد استفاده قرار گیرد.
سلامت باشید.